در طولِ سالها نوشتهام ، گاه بروی کاغذ ، نه برای کسی که برای خودم ، و گاه برای مجلهای یا روزنامهای و گاه در صفحهی اینستاگرامام بهرسمِ یادگار برای خودم و برای آنها که با مهربانی خواندهاند مرا. باری ، دوستی قوّت قلب شد تا آنچه را تاکنون نوشتهام به وبلاگی بسپارم تا بماند. تا اگر خود نمانده باشم نوشتههایم مانده باشد. بماند که تحفهای هم نیستاند ، فقط بحثِ ماناییست در این روزگار که هیچچیز و هیچکس مانا نیست. همین فعلن. حدود ۲:۴۱ دقیقهی بامدادِ یک روزِ تیرماه ۱۳۹۷